امروزه در دنیا اعدام دارد کم کم از لیست مجازات مجرمان و جنایتکاران حذف می شود. درک این که انسانی هرچند جنایتکار و مخرب برای اجتماع فقط 3 دقیقه رنج می کشد و بعد خواهد مرد و دیگر چیزی را حس نخواهد کرد زیاد سخت نیست. تجربه ی چند هزار ساله ی تاریخ و تمدن بشری نشان داده است که با اعدام جنایتکاران تقریبا هیچی حاصل نمی شود و جز خنک کردن موقتی دل یک عده نتیجه ای در بر ندارد. برای مثال دو روز پیش برادران فتحی را به جرم سرقت مسلحانه از یک جواهر فروشی اعدام کردند. این واقعه کم و بیش در همه جای دنیا اتفاق می افتد اما آمار نشان نمی دهد که اعدام دو جوان بتواند وضع جامعه را بهتر کند. این دو جوان را که توانایی کار کردند دارند را می توان برای چندین سال متوالی در اردوگاه های کار اجباری گماشت تا حداقل نیروی کار اجتماع تلف نشود و بتوان برای مردم خانه ومدرسه و کتابخانه و یا پل ساخت و یا در نواحی دورافتاده تر به همراه دیگر تبهکاران در ساختن جاده و مدرسه کاری انجام بدهند. اگر اردوگاه کار اجباری جایگزین اعدام های بی حاصل شود می توان در عین جلوگیری از جنایت برای جامعه هم خدمتی انجام داد. مطمئنا در اردوگاه کار اجباری تا آن حد سختی وجود دارد که یا مجرم را برای زندگی بهتر در اجتماع آماده کند و یا این که پس از چند سال او را از پا بیاندازد. اما از آنجاییکه برای رژیم موجود در ایران سازندگی و بهبود زندگی مردم چندان مهم نیست و در ذهن سیاستمداران رژیم فقط مسایل مربوط به قصاص و چگونگی پیاده کردن قوانین ارتجاعی و عقب مانده ی اسلامی می چرخد انتظار چندانی نمی توان داشت. چون همانطوریکه می دانیم بنیان این حکومت بر اساس قوانین 1400 سال پیش بیابانگردان است, و آن ها هم از اصول مدنیت و تعامل سازنده در اجتماع چیزی نمی دانستند و بنابراین دین اسلام هم مبتنی بر زندگی بیابانگردی بود با این تقاوت که آن ها را به یک اندیشه ی واحد در آورد. همانطوری که برای مجرمان این عمل صدق می کند, برای جنایتکاران سیاسی هم این عمل خواهد بود. اگر مردم ایران بخواهند در فردای جمهوری اسلامی آخوندهای جنایتکار را اعدام کنند فرقی با اعدام های خمینی ندارد. آخوندها قشری از جامعه هستند که برای مردم کوچک ترین قدمی برنداشته اند و سنگی را بر روی سنگی بنا نکردند. نه به سربازی رفتند و نه دست فقیری را گرفته اند. برای آخوند جماعت مردم گرسنه و کارتن خواب ها مهم نیستند. تنها چیزی که برای آن ها فاجعه بار است این است که مثلا دختر و پسری دست یکدیگر را گرفته و در خیابان راه می روند. آنوقت است که سر خود را دیوار می کوبند و این را از علایم آخرالزمان و سیل و زلزله می شمارند. برای این جماعت بی تفاوت به حقوق انسانی که اتفاقا درعمر نکبت بار خود کار نکرده اند باید اردوگاه های کار اجباری ترتیب داده شود تا برای اجتماع کار کنند و تلافی خوردن و خوابیدن های خود را در آورند. قیافه ی احمد خاتمی و مجتبی خامنه ای وقتی که کیسه های سیمان را برای ساختن مدرسه در یک نواحی مرزی جابه جا می کنند می تواند خیلی دیدنی باشد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
ما از انتقادات شما پشتیبانی می کنیم ولی نظرات حاوی عبارات رکیک و همچنین اسپم حذف خواهند شد. با سپاس از دیدگاه های شما