۱۳۹۰/۸/۲۲

معرفی کتاب "قدمت روی چشم" اثر سرژ میشل و پائولو وودز + لینک دانلود / تقدیم به همه ایرانیان آزاده

چند وقت پیش کتابی آنلاین به دستم رسید که پس از مدت ها تجربه کتابخوانی از نظر من یکی از بهترین ها بود و دیدم بد نیست که آن را به شما هموطنان عزیز نیز معرفی کنم. نام این کتاب همانطور که پیداست از فرهنگ دیرینه تعارف ایرانیان نشات می گیرد. نویسنده این کتاب خبرنگاری باسابقه به نام سرژ میشل۱ اهل سوئیس می باشد که در طی حضور چند ساله اش در ایران آن را به کمک دوست عکاسش پائولو وودز۲ هلندی نگاشته است. زمان چاپ این کتاب به سال ۲۰۱۰ و به همیاری انتشارات گراسه۳ باز می گردد و در این کتاب، نویسنده تیزبین سعی داشته است که به وقایع و ریز و درشت فرهنگ ما به دید انصاف بنگرد. قطعا کتاب "قدمت روی چشم" برای ما ایرانیانی که غالبا جرات انتقاد از خود را پیدا نمی کنیم موهبتی خواهد بود که باعث می شود نیکی ها و نقطه ضعف های فرهنگی خود را بیشتر و بهتر بشناسیم و دید یک غربی را در مورد شیوه زندگی خود بدانیم. نویسنده به دلیل فعالیت مستمرش در ایران و نگارش این کتاب، جایزه خبرنگاری "آلبرت لوندر" را از آن خود کرده است.
این کتاب گویا نخست به زبان فرانسه نگاشته شده ولی تنها ۴۴۴ صفحه از آن مجوز برگردانده شدن و ترجمه آن به زبان فارسی و البته رایگان را کسب کرده است، و چنانچه نویسنده می گوید شیفته ایران و مردمش شده است و بنا بر آنچه از مردم مهمان نواز و شگفت انگیز و پیچیده ایران دیده است تلاش خواهد کرد که ذهنیت کلیشه ای غرب که می گوید ایرانیان مردمی تروریست و بیابانی هستند را بزداید. البته میشل بارها بین مردم و "رژیم بنیادگرایان" تفکیک قائل شده است. لازم به ذکر است که این کتاب توسط خانمی ایرانی که شاید به دلایل سیاسی مایل نبود که نامش بر سر زبان ها بیفتد به فارسی ترجمه شده است.
نویسنده پس از حضور در ایران در سال ۱۹۹۸ که تا سال ۲۰۰۲ مشاهدات خود را با کمک عکس های متنوع از جای جای ایران به رشته تحریر در آورد، تا آنجا که خود اعتراف می کند تنها جایی که موفق به دیدارش نشده است زندان اوین است که البته جای زیبایی هم برای گذراندن تعطیلات و اوقات فراغت نیست! او در این باره می گوید:


...من و پائولو به همه جاي ايران سفر کرده ايم، از زابل گرفته تا ماکو، از بوشهر تا مشهد، از بندرعباس تا بندرانزلي... ما هم به بالا شهر و هم به پا يين شهرتهران سر کشیده ایم، به پاي منبرها و مساجد رفتيم، و از بوتيک هاي بازار و دفاتر اداري ديدن کرديم. در حقيقت تنها يک مکان است که ما از آن بازديد نکرده ايم، و آن جايي نيست جز زندان اوين... ۴

یکی از شگفتی هایی که برای میشل و در بدو ورود به ایران برایش مجسم شد و به کرات در کتاب از آن یاد می کند، فرهنگ تعارف در میان ایرانیان است. برای سرژ میشل هضم این نکته بسیار دشوار است که چطور شخصی که از ته دل جور دیگری می اندیشد اما مثلا در مقابل میهمان یا مسافر تاکسی و یا مشتری مغازه اش به تعارف که در حقیقت با خواسته ذهنی اش متفاوت است روی میاورد و یا از عبارات اغراق آمیز برای ارادتمندی استفاده می کند. او عبارت هایی نظیر "کوچکتم" و "خاک پاتم" و یا "قابلی ندارد"، "دستت طلا"، "چمنتم" و حتی "قدمت روی چشم" را در ابتدا واقعی می پندارد اما کم کم به فرهنگ تعارف خو می گیرد.۵ او حتی از شنیدن عبارت "قربان شما" برای نخستین بار بسیار شگفت زده شده بود چرا که اشتباها خیال کرده بود فروشنده مغاره خود را گوسفند قربانی او دانسته است!۶ این خبرنگار همچنین ایران را یکی از کشورهایی می داند که تئوری توطئه در آنجا به شدت رواج دارد.
طرز فکر مردم ایران به نوعی است که زمانی که مردی با یک زن می گردد غالب مردم تصور می کنند حتما بین آن ها سکس نیز وجود دارد. سرژ میشل به همین موضوع اشاره دارد که مردم ایران اغلب نمی توانند درک کنند که ممکن است مرد و زنی در غرب تنها با هم دوست معمولی باشند بی آنکه بین آن ها رابطه ای وجود داشته باشد. وی در این باره در خاطرات خود می نویسد که به علت دعوتش از چند نفر به خانه که میان او زن نیز حضور داشت، همسایه او به پلیس خبر داده بود که این افراد در خانه به انجام کارهای ناشایست مشغولند!

...او ترس ها و خیالبافی های جنسی خود را دربارۀ بی بند و باری غربی ها روی من فرافکنی کرده بود. شاید هم ماجراهای ساختگیش ناشی از سرخوردگی های جنسی خود او بوده... ! ۷  


میشل اذعان دارد که برای فعالیت با مجوز وزارت ارشاد دوره خاتمی که تازه بازتر از دوران احمدی نژاد بود، می بایست بسیاری از خطوط قرمز را رعایت کند و از آن ها فراتر نرود، و به دلایل عدم آگاهی آن خطوط قرمز بارها در شرف اخراج از ایران قرار گرفته بود. یکی از خطوط قرمزی که سرژ میشل از آن یاد می کند،عدم حتی کوچک ترین انتقاد از "رهبر معظم" بود! با این حال سرژ میشل در این کتاب که پس از خروجش از ایران نگاشته است، بارها به رژیم خونریز و بیرحمی اشاره دارد که دهان همه مخالفان خود را بسته و افرادی چو سعیدی سیرجانی و فروهرها را با قساوت هر چه تمامتر به قتل رسانده است؛ او ضمن برشمردن این جنایات، تاریخچه مختصری در ارتباط با هرکدام ارائه می دهد و در آخر از جنبش سبز سال ۲۰۰۹ و نقش آن در اتحاد دوباره مردم سخن به میان می آورد. با وجود محتویات این کتاب و دید منطقی و بازی که نگارنده در رابطه با فرهنگ روزمره ایرانیان اختیار نموده است، نباید متعجب بود که این کتاب به مذاق حکومت خوش نیاید و در ایران اجازه چاپ نیابد. البته همانطور که اشاره شد، نویسنده مردم ایران را بسیار فراتر از آنچه او و دیگر مردم اروپا تصور می کرده اند یافته است و بنابراین میان این مردم و رژیم آن تفکیک قائل شده است. او ضمن آوردن چندین ترانه و اشعار ایرانی، برخورد مردم و رژیمش را "نبرد میان تاریک اندیشان سیستم شبهِ اسلامی نظامی و مردم مبتکر و گشاده روی و جهان نگر" توصیف می کند و می افزاید:


...من به سهم خود با اطمینان پیشبینی می کنم که ملتی که از انواع یورشها و تلاطم در طول تاریخ جان سالم به سر برده، و سربلند بیرون آمده، مسلماً دارای نبوغ ویژهای درحفظ بقای خود است و سرانجام پیروز خواهد شد. ۸


سرژ میشل در کتاب قدمت روی چشم می نویسد که شرح و بسط ایران و مردم پیچیده و شگفت انگیزش کاریست بسیار دشوار که با یک سطر و یا چند سطر قابل وصف نیست. او اظهار دارد که نباید گول ظواهر را خورد چرا که در ایران چندگانگی های زیادی وجود دارد، برای مثال او طی سال ها در پاسخ به اروپاییانی که می گفتند در ایران مطلق دموکراسی وجود ندارد پاسخ می داد که در پشت ظواهر استبدادی انتخابات های منظم نیز نهفته است، هر چند که خود میشل اعتراف می کند که پس از سال ۲۰۰۹ و وقایع دلخراش آن از حرف های خود در اینباره برگشته است.
در این کتاب از فرهنگ تعارف تا ازدواج، صیغه تا همجنسگرایی، آخوندها و طرز فکر مذهبیون و زیارت مشهد و بازدید از تخت جمشید سخن به میان می آورد، به علاوه سخنان بی پرده ای با بسیجیان و زنان صیغه ای دارد. میشل همچنین از اشتیاق جوانان نسل جدید که به فرهنگ گذشته خود می بالند نام برده است و می گوید که از قضا این ملت در رابطه با فرهنگ گذشته خود تعصب زیادی دارند و حتی گاهی غلو می کنند. او می گوید که طی چند سال این اشتیاق با وجود آنکه دانش تاریخ شناسی این ملت زیاد نیست آنقدر افزایش یافته است که حتی به اغراق می گویند "پرشیا" مخترع همه چیز و سرآغاز تمدن بشریت است! ۹ البته او چندین مظهر بزرگ تمدن برخاسته از ایران را ذیل این گفته بازگو کرده است.
یکی از مضامینی که نویسنده به درستی به آن اشاره دارد تنزل سطح فکری حکومت فعلی نسبت به تاریخ ایران است. او برای مثال می گوید که برخی از اشعار کلاسیک ایرانی توسط رژیم به علت غیر اخلاقی بودن و یا در اختیار داشتن واژه هایی مانند "می" و دلبر" و "گیسو کمند" که در حقیقت چند صد سال پیش غیر اخلاقی نبودند حذف شده اند، و یا در صورت عدم حذف این ابیات وزارت فرهنگ رژیم برای تعبیر این واژه ها به اصطلاحات عرفانی دیگر و یا شخصیت های دینی (که در حقیقت چنین نیست) تلاش می کند . همچنین میشل از تحت فشار قرار دادن همجنسگرایان می گوید با این که همجنسگرایی بر خلاف تصور رژیم ملایان نه تنها فرهنگ وارداتی غرب نبوده بلکه در اشعار حافظ و سعدی موجود است۱۰ ، و اتفاقا مجازات آن از غرب وارد شده است.۱۱ 
سرژ میشل ضمن بازدید از مناطق مذهبی ایران نظیر مشهد و قم، به مسئله صیغه (متعه) و رواج این بازار کسب و کار جنسی که به کلاه شرعی جنسی نیز شهرت دارد پرداخته است. این خبرنگار پس از چندین مورد مصاحبه با اشخاص متصدی صیغه شرح آن در کتاب خود آورده است.۱۲ 
این کتاب به صورتی است که خواننده را از همان ابتدا مجذوب خود می کند و او را تا آخرین صفحه می کشاند. کتاب قدمت روی چشم که به ظواهر و اعماق ریز و درشت فرهنگ ایرانی پرداخته است، کاریست بسیار منصفانه و قوی که در آن تلاش شده است زندگی مردم ایران را آنطور که هست به جهانیان نشان دهد و همچنین ایران را از دریچه چشم دو خبرنگار غربی به رشته تصویر بکشاند. خواندن این کتاب خوب ۴۴۴ صفحه ای را به تمامی ایرانیان آزاده که به آینده ایران و ایرانی می اندیشند توصیه می کنم. اگر به زبان فرانسه مسلط هستید کتاب کامل آن را از دست ندهید.




-------------------------------------------------
۱ / Serge Michel
۲ / Paolo Woods
۳ / Grasset
۴ / برگ ۱۳ 
۵/ ر.ک به بخش تعارف، برگ ۱۴۸ 
۶/ برگ ۲۳ 
۷/ برگ ۵۹ 
۸/ برگ ۱۴۴ 
۹/ برگ ۱۹۸ 
۱۰/ برگ ۲۲۳ 
۱۱/ قصد نگارنده البته تشویق و یا نکوهش همجنسگرایی نیست.
۱۲/ ر.ک به بخش مدرسه ازدواج برگ ۲۵۱، بخش ازدواج موقت برگ ۲۵۸، و بخش صیغه برگ ۲۶۶



لینک منتشر شده در بالاترین

۲ نظر:

ما از انتقادات شما پشتیبانی می کنیم ولی نظرات حاوی عبارات رکیک و همچنین اسپم حذف خواهند شد. با سپاس از دیدگاه های شما