***
محمد نوری زاد، نویسنده و مستندساز در نامه چهاردهم خود که اخیرا نگاشته است از مرگ رهبران سخن گفته است. وی نامه خود را که خطاب به رهبر حکومت اسلامی ایران نوشته است با عبارت "به نام خدایی که مرگ آفرید" آغاز کرده است. وی بیان داشته است که رهبران نیز میمیرند و اعمال آن ها در گذشته راه را برای قضاوت آن ها در آینده باز خواهد نمود. پیرو سخنان محمد نوری زاد، رهبر مستبد دیگری از پای در آمد هرچند که استبداد هنوز باقیست. کیم جونگ ایل روز گذشته به جایی رفت که دیگر مستبدان شرور تاریخ رفتند، جایی که شاید بتوان آن را زباله دانی تاریخ نامید. این فرد آینه تمام نمای استبداد و خودکامگی بود، کسی بود که کشورش را برای دهه ها از پیشرفت باز داشت و در زمانی که همسایه آن یعنی کره جنوبی به پیشرفت قابل ملاحظه ای در جهان دست یافته است و برندهای معروف آن نظیر سامسونگ دنیا را فتح کرده است، مردم کره شمالی از فرط گرسنگی جان می دهند و شنیده شده است که بعضا از علف های صحرا تغذیه می کنند. البته با توجه به این که خفقان شدید اجتماعی و سیاسی در این کشور حاکم است و هرگونه روزنه به جهان خارج عمدتا بسته می باشد، آمارگیری در این شرایط دشوار می شود و شاید برخی از ادعای مطرح شده از جانب پناهندگان کره شمالی خالی از اغراق نباشد، اما در این که سیستم کره شمالی بسته ترین و استبدادی ترین سیستم دنیاست شک و تردیدی وجود ندارد، چنان که خبرگزاری معتبر اکونومیست کره شمالی را بسته ترین کشور دنیا نامیده است.
یک کودک گرسنه کره ای که با مرگ دست و پنجه نرم می کند |
بنا بر اظهارات متعدد، عکسبرداری از محیط کره شمالی ممنوع است و ارتباط با دنیای خارج به شدت کنترل می شود، حتی گشت و گذار فرد خارجی در این کشور دارای مشکلات بسیار بوده و دولت او را از صحبت با مردم خود منع می کند، شاید به این دلیل باشد که نگذارند تصوری که مردم کره شمالی از دنیای خارج دارند به هم بریزد و مردم نسبت به اطاعت گیاهوارانه از رهبر سستی نشان دهند، فرد خودکامه ملتی نا آگاه می خواهد که مطیع او باشد. البته بسیار اندک عکس هایی به بیرون درز می کند که گمان می رود با اجازه خود حکومت خلق کره صورت می گیرد. این عکس ها در نوع خود جالب است. شاید دولت کره قصد دارد به جهان خارج بفهماند که وضع کره چنان هم که می گوید بد نبوده و مردم زندگی راحت تری دارند نسبت به آن چه "استعمار امپریالیست" القا می کند. اما به باور من این عکس ها با زحمت زیادی از بهترین قسمت ها گرفته شده است و در واقع وضع نهانی و حقیقی کره شمالی آنی نیست که در عکس ها مشاهده می شود و وضع آن وخیم تر از این حرف هاست. یکی از دوستانی که برای کاری به کره شمالی سفر کرده بود می گفت که در کره شمالی فروشگاه وجود دارد که زمان ساخت آن به پیش از دهه پنجاه میلادی یعنی زمان جدایی دو کره باز می گردد، اما فروشگاه ها تقریبا خالی است و جز چند قلم جنس بی کیفیت چیزی برای عرضه ندارد. تنها دلخوشی مردم کره این است که هفته ای یکبار جلوی این فروشگاه ها صف بکشند و یک بطری آبجو یا کنیاک و دو بسته سیگار به طور رایگان دریافت کنند. رادیو در کره شمالی کنترل می شود و خیابان ها به شدت خلوت است چرا که تقریبا ماشینی در این کشور وجود ندارد. عمدتا مردم این ناحیه کشاورز و کارگر هستند که سالهاست تئوری حکومت آزاد و کارگری پرولتاریا را پیاده می کنند! کشاورزان هنوز به شیوه سنتی به کشت و زرع مشغولند و از گاو آهن در زمین های کشاورزی استفاده می شود. این کشور به دلیل خودخواهی های رهبر معظم آن بر خلاف کره جنوبی هیچ پیشرفتی نکرده است. رهبران خودکامه معمولا به توهم توطئه مبتلا هستند و هر آن کس را که با آن ها موافق نباشد دشمن و عوامل بیگانه می نامند. این بیماری که در میان دیکتاتورها رایج است عموما فاجعه به بار می آورد. شوربختانه این رهبران نمی خواهند درک کنند که طبیعتا همه مانند هم نمی اندیشند و دیدگاه های گوناگون وجود دارد. بنا بر آمارهای غیر رسمی، تاکنون چند صد هزار نفر به دلیل مخالفت با مقام معظم رهبری کره شمالی اعدام شده اند.
عکس دو رهبر کره شمالی که در یک قطار نصب شده است. چقدر برای ما ایرانی ها آشناست! |
چنانکه اشاره شد، در جنوب این کشور عقب مانده کشوری وجود دارد که روزگاری بین آن ها مرز وجود نداشت. آن کشور امروزه به چنان فناوری دست یافته که آموزش آن در دنیا زبانزد است و وسایل پیشرفته خانگی و تلفن های همراه و اتومبیل های آن به اقصی نقاط دنیا صادر می شود و این کشور را در زمره اقتصاد پویای دنیا جای داده است. کره جنوبی بر خلاف کره شمالی که از نعمت اینترنت در قرن ۲۱ محروم است، دارای سریع ترین اینترنت دنیا با میانگین خیره کننده ۱۲ مگابیت در ثانیه است که البته قرار است اینترنت یک گیگابیتی را تا اواخر سال ۲۰۱۲ عرضه کند که قطعا منحصر به فرد خواهد بود. بین این دو ملت که در اصل یک ملت بوده اند هیچ فرقی نبوده و نیست، جز این که کره شمالی اسیر ایدئولوژی شد و در توهمات خود غوطه ور شده و با لجبازی دیکتاتور خود زندگی را در انزوا به کام خود تلخ نمود، و در عوض کره جنوبی مصالح مملکت خود را در نظر گرفت و راه جهانی شدن را پیمود و رئالیسم را به جای ایدئالیسم پوچ انتخاب کرد. شاید بهتر باشد ایدئالیسم پوچ را باورهای ارزشمدارانه نیز تعبیر کرد و اتفاقا کشور ما نیز دچار همین بیماریست، مدینه فاضله ای که سیاستمداران زورگو و ایدئولوگ در رویاهای خود دوست دارند که اتفاق بیفتد ولی نمی توان آن را چیزی جز توهم نامید. مقایسه میان کره شمالی و جنوبی را می توان تقریبا در مورد هند و پاکستان نیز به کار برد. هند و پاکستان در اواخر دهه ۴۰ از هم جدا شدند و سپس "جمهوری اسلامی پاکستان" تشکیل شد. امروزه هند یکی از قدرت های برتر دنیا در قرن ۲۱ محسوب می شود و در زمینه های آموزشی و فناوری و پزشکی پیشتاز است، اما پاکستان اسلامی به عنوان کشوری عقب افتاده با زمینه های تروریستی معرفی شده است. برای پیاده کردن ایدئولوژی به رهبر مادام العمر و خودکامه ای نیاز است که تنها لایق و آگاه معرفی می شود و رعیت باید برای رسیدن به رویاهای پوچ رهبر از او تبعیت کنند، بر خلاف حکومت مردمسالار که برای پیشبرد مقاصد خود نیازی به رهبر ندارد زیرا قدرت عملا در دست مردم است و مدام جابه جا می شود. وجود رهبر از هر نوعی به شدت برای جامعه خطرناک است؛ وجود فردی با قدرت مطلقه که شب می خوابد و فردا بر اساس خواب دیشب تصمیم جدیدی می گیرد به هیچ وجه با معیارهای عقلی سازگار نیست.
به خاطر دارم که در سال ۲۰۱۰ تیم کره شمالی به جام جهانی آفریقای جنوبی راه یافت و در مصاف با تیم های قدرتمندی همچون پرتغال و برزیل قرار گرفت و با این که تلاش زیادی برای حیثیت خود به خرج داد اما عاقبت تن به شکست داد. همان زمان ها بود که شایعات عجیبی نسبت به تیم ملی کره شمالی در خبرگزاری مختلف منتشر می شد که احتمالا دور از واقعیت هم نبوده است. گفته می شده است که خانواده های بازیکنان کره شمالی در کشور خود به گروگان گرفته شده اند تا مبادا این بازیکنان اعلام پناهندگی کنند. گفته می شده است که بازیکنان به شدت تحت کنترل و مراقبت هستند تا با هیچ خبرنگار خارجی مصاحبه نکنند. همچنین خبرهای ضد و نقیضی هم مبنی بر ترساندن آن ها توسط نزدیکان رهبر و حتی خود رهب پراکنده می شده است که در زمین بازی مغلوب نشوند و آبروی رهبر کره نرود. بی جهت نبود که تیم ملی کره شمالی علیرغم نداشتن کادر فنی مناسب در میدان فوتبال به شدت فعالیت می کرد پنداری که قرار است آنان را در صورت باخت اعدام کنند! نکته جالب دیگر اینجا بود که تماشاگرهای طرفدار تیم کره، در اصل چینی هایی بودند که در ازای دریافت پول دست به این کار زده بودند، ظاهرا حکومت کره به تماشاگرهای کره ای اعتماد نداشته است. پس از باخت و برگشتن تیم ملی کره به کشورش، خبر توبیخ و تنبیه بازیکنان تیم توسط حکومت در مطبوعات جهان انعکاس یافت.
از آفریقای جنوبی سخن به میان آمد. آفریقای جنوبی آزادی خود را مرهون و مدیون نلسون ماندلا می داند، مرد بزرگی که قریب ۳۰ سال عمر خود را در زندان های رژیمی نژادپرست گذرانده و سر خم نکرده است. با این حال پس از یک دوره ریاست جمهوری دموکراتیک، با این که توانایی کاندید شدن مجدد را دارا بود اما از آن سر باز زد تا افراد جوان به صحنه سیاسی بیایند و مسلما چنین طرز تفکر آزادمنشانه ای کشور را به سمت جلو سوق خواهد داد. اما کیم جونگ ایل که قدرت را به طور موروثی از پدر دریافت کرده است، سالها در مسند قدرت قرار داشت و پس از مرگ خود قدرت مطلقه به پسر کوچکش کیم جونگ اون انتقال می یابد.
آینده کره شمالی مبهم است. باید دید که کره شمالی پس از کیم جونگ ایل به چه سمتی حرکت خواهد کرد. آیا کیم جونگ اون که چند سالی را برای تحصیل در سوییس گذرانده است، مانند رائول کاسترو (که پس از برادرش فیدل کاسترو به رهبری کوبا رسید) به اصلاحات گسترده دست خواهد زد و یا عینا راه پدرش را خواهد پیمود. قدرت چیزی نیست که فردی با اختیارات فراوان بتواند از آن دست بکشد، بنابراین تا زمانی که ایدئولوژی در حکومتداری عجین باشد اصلاحات نمی تواند تغییر محسوسی به وجود آورد. مستبد سرانجام از پای در آمد اما دستگاه استبدادی، مستبد و یا مستبدان جدیدی را پرورش داده و به صحنه خواهد آورد.
فیلم مستند Inside North Korea که از محصولات نشنال جئوگرافیک هست رو از لینک زیر میتونید دانلود کنید.
پاسخحذفhttp://search.4shared.com/q/1/inside%20north%20korea
البته یه مستند دیگه هم هست که از یوتیوب میتونید دانلود کنید.این یکی رو من هنوز خودم کامل ندیدم.
http://www.youtube.com/watch?v=FJ6E3cShcVU&feature=related