پس از ٤ سال دوباره انتخابات دیگری برگزار می شود، دقیقا ٤ سال از آن انتخابات بحث برانگیز و پر سر و صدا که منجر به شورش مردم شد می گذرد. موسوی و کروبی که دو عضو اصلی حکومت و از کاندیداهای ریاست جمهوری سال ٨٨ بودند پس از گذشت بیش از ٢ سال هنوز در زندان (حصر خانگی) هستند و هیچ خبری از آن ها در دست نیست. حالا باز شاه اعظم، حضرت خامنه ای انتخابات دیگری برای این جماعت فراموشکار هفتاد و اندی میلیون نفری تدارک دیده است. از میان خیل شرکت کنندگان در آزمون مقام اجرایی ولی فقیه، ٨ نفر به صورت دست چین انتخاب شدند. اما نه! انسان ها سنگ نیستند و ممکن است خاصیت روباتی خود را بشکنند و از کنترل عروسک چرخان مملکت که هیچ گاه قائل به گفتگو با هیچ رسانه ای نیست، خارج شوند. پس باید با در نظر گرفتن سابقه هر کدام از این ٨ نفر صدا و سیمای حکومت اسلامی که بی شک بلندگوی شاه فقیه است، مناظره ای برگزار کند. این حقیر شک ندارم که مقام عظمای ولایت در حالی که در جلوی تلویزیون لمیده است و تخمه می شکند و همزمان لبخندی بر لبان دارد و دستی به ریش هایش می کشد، مناظره های تلویزیونی را نگاه می کند. مشاوران ارشد وی در برابر هر کدام از صحبت های کاندیداهای خود آقا، نت برداری می کنند و در برابر آن ها به بحث می نشینند. بلاخره مقام رهبری جانشین انبیا و امامان شیعه است. در پس ذهنیت آخوندهای شیعه به خوبی می گذرد که این مسایل انتخابات یک تقیه مسخره در زمان کنونی است و پشیزی هم نمی ارزد، منتهی اداره کننده اصلی کشور نیاز به یک نماینده اجرایی دارد، و می بایست میان تمام تایید صلاحیت شده ها باز کسی انتخابات شود تا نظرش به شاه فقیه نزدیک تر باشد تا وی بهتر بتواند دارت هایش را به سمت هدف پرتاب نماید.
من گمان می کنم که مناظره های انتخاباتی اصولی برنامه ایست که بیشتر خود رهبر و مسئولان امنیتی را به شناخت بهتر برای انتخاب هر کدام برساند. هاشمی رفسنجانی را هم رد صلاحیت کردند چون اصلا رهبر صد در صد معتقد بود که به وی به عنوان نماینده اجرایی نیازی نخواهد داشت و تایید صلاحیتش هزینه را بیشتر و کار را برای وی سخت تر خواهد کرد. حال باید برای انتخاب این ٨ نفر بیاندیشد. اگر نتیجه رای ها همانی باشد که وی می خواهد خب چه بهتر، ولی از آنجایی که این احتمال شاید وجود نداشته باشد باید تقلب دیگری را برنامه ریزی کند. کلا اول و آخر بلاخره خود اوست، نماینده اجرایی مملکتش هم باید کسی باشد که او می خواهد.
گمان مخلص این است که رهبر پس از جمع بندی های کلی به این نتیجه برسد (یا شاید هم رسیده باشد) که الان بیش از هر زمان دیگری نیاز دارد که تکلیف برنامه هسته ای ایران که میلیاردها دلار برای آن هزینه شده و کشور را به منجلاب انداخته مشخص شود، عارف و روحانی شاید سخنان مردم پسندتری نسبت به بقیه ارائه دهند ولی چه به درد رهبر می خورد؟! ولی فقیه از سعید جلیلی حمایت خواهد کرد زیرا تنها کسی که برنامه هسته ای را به جِد و به قصد برآوردن اهداف رهبری دنبال می کند خود اوست و بس.