امروز جنایت فرهنگی دیگری رقم خورد و دادستان یاسوج طبق پیشنهاد یکی از اوباش های سپاه ضد ایرانی فتح, دستور تخریب مجسمه آریوبرزن (آریابرزین) را صادر کرد. البته استدلال وی اینگونه بود که دم اسب آریوبرزن توهین به شهیدان است! متاسفانه کسی هم پیدا نشد که بگوید پس این شهیدان چه هدفی داشته اند و مگر می شود به خاطر یک دسته از شهیدان, مجسمه ی شهید راه وطن دیگری را که در برابر هجوم متجاوزان اسکندر ایستاد تخریب کرد؟! پس می توان به این نتیجه رسید که در نظر این آقایان شهیدان جنگ ایران و عراق نه به خاطر خاک ایران که بیشتر به خاطر توهمات اسلامی جنگیدند و اگر چنین باشد در نظر ما کسانی که در جنگ هدفی را به جز حفظ خاک ایران داشته اند شهید به حساب نمی آیند. ولی گذشته از این مطلب اتفاقات چندین روز گذشته و اقدام برای حذف آثار ملی و حتی تجاوزات دسته جمعی به هیچ عنوان نمی تواند اتفاقی بوده باشد و تماما حساب شده است. به نظر می رسد ما به یک انحطاط ملی دیگری دچار می شویم و راه طالبانی شدن ایران را دارند می گشایند و هدف این اقدامات نیز سرکوب و خفقان بیشتر است. گویا حذف آثار باستانی تازه آغاز شده است و تخریب آثار دیگر در آینده به هیچ وجه بعید نیست. شخصیت های ملی را در کتب درسی نگنجاندند و فکر کردند که با سانسور و خفقان می توانند جوانان این سرزمین را ناآگاه نگه بدارند; آنگاه که جوانان خود جویای حقیقت شده اند و به ملی گرایی روی آورده اند حکومت ضد ملی آخوندها به وحشت افتاده است. با پاک کردن نقاشی های شاهنامه در خراسان و حذف اسب های آرش کمانگیر در میدان ساری و اینک اقدام برای تخریب مجسمه ی این سردار ملی سعی دارند موضوع تخریب را برای مردم ما عادی کنند و متاسفانه از ما هم بخاری بلند نمی شود. فردا اگر آرامگاه فردوسی و تخت جمشید را هم تخریب کردند نباید زیاد متعجب باشیم.
چو ایران نباشد تن من مباد
بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
اگر سر به سر تن به کشتن دهیم
از آن به که کشور به دشمن دهیم
دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود
بجای پلنگان وشیران باید نوشت پلیدان ودیوان
پاسخحذف