
اما به شما امیدی نیست. چون گویا اسلام از همان ابتدا مظهر عدل و احترام به باورهای دینی نبود و این داستان ها همانند انتخابات کذایی شعاری بیش نیست. در زمانی که اعلامیه جهانی حقوق بشر مصرانه بر آزادی های دینی و عقیدتی و بیان تاکید می ورزد فردی را تنها به جرم تغییر دین خود به اعدام محکوم می کنند. خطاب نگارنده به آن دسته کسانیست که هنوز اندک انصاف و وجدان انسانی در آن ها وجود دارد چرا که متحجران مانند مردگان فکری هستند و سخن در مرده ی فکری اثری ندارد; مگر می شود که تمام مردم یک جامعه را مجبور کرد مانند هم فکر کنند؟ آیا با وجود خرد نهادینه شده در هر انسان مسخره و مضحک نیست که از یک ملت بخواهیم گیاهوارانه همانند ما فکر کنند و در غیر این صورت آن ها را به دار بکشیم؟ مگر نه این است که هر خردمندی اندیشه کرده و به زعم خود راه درست را پیش می گیرد, پس این چه قانون ارتجاعیست که شعور یک ملت را به سخره می گیرد و خرد افراد را به هیچ می انگارد و آن ها را مانند گوسفندانی در نظر گرفته که راست و ناراست را خود تشخیص نمی دهند و باید به دنبال چوپان به راه بیفتند! آیا به حوزه ی حکومت و دولت مربوط می شود که در عقاید دینی جامعه دخالت کند و باورهای خاصی را تحمیل کند؟ اگر کسی بر اساس پژوهش به نظر دینی خاصی رسید و آن عقاید را صلح جویانه دنبال و حتی تبلیغ کرد نباید مورد آزار و اذیت قرار بگیرد چه برسد به این که برای او حکم اعدام ببرند. اگر اهریمنان فاشیسم دینی باور دارند که دین اسلام دین حق و برتر است پس از چه می هراسند؟ آیا این حکم ضد بشری و جلوگیری از کار دگراندیشان در این امر تردید ایجاد نمی کند؟
فاشیسم دینی محکوم به نابودی است زیرا اساس آن زور و تحمیل است. همانگونه که کار کلیسای قرون وسطی به غایت رسید , کار فاشیسم اسلامی نیز محکوم به شکست است.
-----------------------------------------------------
نهج البلاغه/خطبه 27 *
18/زمر **
بقره/256***
بقره/256***
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
ما از انتقادات شما پشتیبانی می کنیم ولی نظرات حاوی عبارات رکیک و همچنین اسپم حذف خواهند شد. با سپاس از دیدگاه های شما