۱۳۸۹/۸/۲۸

چرا سیاست جدید بالاترین را در خدمت دموکراسی می دانم؟

جامعه ی ایران جامعه ای خرافاتی و استبداد پذیر بوده است و این دو همیشه عامل بدبختی مردم . این بدبختی ها از آسمان بر سر ما فرود نیامده و محصول طرز اندیشه های خود و پدرمان و مادرانمان بوده است. همیشه خیلی از ما یاد گرفته بودیم همانند اطرافیان و محیط زندگی رفتار کنیم و طبعا خیلی از باورهای ما هم موروثی بوده است. امروزه با گسترش وسایل ارتباط جمعی و تکنولوژی تقلید کورکورانه کمرنگ تر شده و با گسترش آگاهی ها امکان بحث میان موافقین و مخالفین یک مبحث و انتخاب میان اعتقاد برتر و برگزیدن سرنوشت خویش میسر گردیده است. در زمانی که در اجتماع هراس از برخورد با دگراندیش وجود دارد, فضای مجازی کار را آسان می کند و به لطف ارتباطات و بویژه اینترنت می توان اندیشه ها را به اشتراک گذاشت. ما امروزه بیش از هر زمان دیگری به تحمل باورهای یکدیگر نیازمندیم و جا دارد که اشتباه نسل پیشین خود را که ندانستند برای چه انقلاب می کنند تکرار نکنیم. دموکراسی و مردمسالاری  یک ملت به تحمل اعتقاد مخالفین و نقد سازنده (و نه سوزنده) بستگی دارد. مادامی که نتوانیم خودمان را تحمل کنیم و به باورهای یکدیگر احترام نگذارده و حداقل با متانت نقد نکنیم نمی توانیم به آزادی که مد نظر ماست دست پیدا کنیم.
پس از وقایع سال گذشته شاهد یک همبستگی نسبی میان اقشار مختلف جامعه بودیم و سکولارها و مذهبی های سبز هر دو به زیان استبداد دینی واقف بودند و مشروعیت زدایی شدیدی در باب ولایت فقیه صورت گرفت. نظر به این که خلاف خرد و عقل است فردی  تنها به دلیل این که چند نفر مشابه خودش او را به تخت سلطنتی به مراتب بدتر از سلطنت سابق نشانده اند زمام کشور کهنی را به صورت مادام العمر در دست بگیرد که چندین هزار سال قدمت داشته است. تنها عاملی که باعث شد هنوز پس از 32 سال, شلاق استبداد حکومت دین را بر پیکره ی ایران شاهد باشیم چیزی جز خرافات بی حد و حصر نمی تواند باشد و همینطور که قبلا هم توضیح دادم شاه تمام خرافات که منجر به استبداد از نوع دینی و فقیهی شده است امام زمان است که برای توجیه مشروعیت ولایت فقیه به مردم خورانده می شود. میوه ی استبداد هم عقب ماندگی سیاسی و فرهنگی جامعه ی ماست و کم کم سنت های بیگانه به جای سنت های اصیل ایرانی به مردم قالب می شود . به طوری که جوان امروز به جای خواندن شاهنامه و مرور بزرگمنشی های زنان و مردان دلاور سرزمینش در طی قرون و اعصار و تاریخ پر افتخار میهن, به چیزهایی رو آورده است که به هیچ وجه در شان او نیست.
البته که راه حل این سرطان نمی تواند مسخره و سخنان هزل باشد. نقد باید سازنده باشد تا رفتار درست با مخاطب و احترام به باورهای مخالفان (مخالفان عقیدتی و نه جنایتکاران) را در پی داشته باشد. البته نمی گویم که در مقابل اعدام و شکنجه و کارهای ناروا و زشت عناصر حکومت باید به نظر آنان احترام گداشت. بلکه می گویم اعتقداتی اعم از دین و سیاست اگر در فضای مجازی بیان می شود باید از روش های سودمندانه و درست آن بهره جست و توهین به دیگران امری غیر انسانی و دور از انتظار آزادی خواهان است.
چنین راهی پیش از آن هم آزموده شده است و به گمان من نقد درست و سازنده بیش از هزل و هجو تاثیرگزار بوده باشد. در عصر ما احمد کسروی (که تصویرش را در بالای وبلاگ مشاهده می کنید) و بهرام مشیری و حتی حجت الله نیکویی که اکنون دربند است از نقد سازنده بیشتر از نقد سوزنده استفاده کردند و با سخنان روشنگرانه ی خود پرده از واقعیاتی برداشتند که برای حقیقت طلبان مفید و برای طرفداران تحمیق مردم ترسناک می نماید.  بنابراین با مسخره کردن اعتقادات هم میهنان تفاوتی با دروغگویان در عرصه ی دین نخواهیم داشت.  کما این که حماقت است اگر بخواهیم همه مانند ما فکر کنند. در هیچ جامعه ای همه مانند یکدیگر فکر نمی کنند و دیدگاه های مختلف وجود دارد. و آزادی زمانی محقق می شود که منتقدان و مخالفان به صورت مسالمت آمیز بحث کنند. مسخره کردن اعتقادات دینی مردم باعث بروز استبداد نوینی می شود که زیانش از استبداد کنونی کمتر نیست.             
غرض از به میان کشیدن این سخنان, تغییرات جدید در بالاترین است. برخی از بالاترینی های محترم حد را گذرانده اند و پست های خود را به جای آگاهی درست به مردم استبداد زده ی ایران به نیشخند به اعتقادات دینی معطوف کرده اند. گویا فکر کرده اند روشنفکر شدن به به مسخره ی باورهای مردم ارتباط مستقیم! دارد غافل از آن که کذب است. گمان نکنید من شخص دینمداری هستم که این گفته ها را برای پشتیبانی از دین می گویم.  من خودم این سخنان را درباره ی احترام به عقاید بنیادین دینی شهروندان بارها در گذشته نقض کرده ام و در بعضی از پست های قدیمی دین را مسخره کرده ام. اما امروز اعتراف می کنم که از عملکرد خودم در گذشته زیاد خشنود نیستم و مایل هستم توان ما برای آزادی و حصول حاکمیت ملی در راه افشاگری و نقد درست بدون توهین باشد. بنابراین قوانین جدید بالاترین را در خدمت به دموکراسی و مردمسالاری می دانم و معتقدم که توهین به دین مردم و تمسخر افراطی توسط برخی از کاربران محترم نتیجه ای کاملا عکس دارد و منجر به باز تولید بالاترینی با عقاید خاص می شود, جالب آن که همین کاربران محترم در مقابل پانترک های توهین کننده به ملیت ایران و تمدن فارس واکنش شدید نشان می دهند اما خود نمی توانند از توهین کردن به عقاید هوطنان سبز مسلمانمان دست بکشند.
لازم نیست که برای مخالفت با قانون جدید و درست آقای یحیی نژاد, لینک های سایت های مذهبی را پست کنیم, چیزی که نهی شده است توهین به اعتقادات مردم است و نه نقد دین. امیدوارم که در راه پرده برداری از خرافات هایی که آخوندها بر فرهنگ سرزمین ما روا داشته اند با رعایت نقد سازنده و نه توهین بکوشیم و بارور بالاترین با لینک های پرمحتوا و مفید را سرلوحه ی خدمت به ایرانیان در فضای مجازی قرار دهیم. لینک های ما باید عاری از سخنان هزل و هجو افراطی علیه باورهای دینی مردم و حرف های تجزیه طلبانه و تفرقه اندازانه باشد. در اندک زمان بدانید که ما پیروزیم.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

ما از انتقادات شما پشتیبانی می کنیم ولی نظرات حاوی عبارات رکیک و همچنین اسپم حذف خواهند شد. با سپاس از دیدگاه های شما