۱۳۹۰/۹/۶

آقای پهلوی چگونه پدر شما از وقایع پشت پرده خبر نداشت؟ / برسد به دست رضا پهلوی



این نوشته را خطاب به آقای رضا پهلوی می نویسم و امیدوارم که این نوشته را بخواند و به آن اهمیت بدهد. دوستانی که با نوشته های من و همچنین فعالیتم در بالاترین آشنایی دارند، به خوبی می دانند که من آقای پهلوی را همانقدر که برای فعالین آزادیخواه ایرانی ارزش قائل هستم، گرامی می شمارم و این نوشته ها تماما برای این است که تمام ما طبیعتا خطاپذیر هستیم و باید برای زندگی بهتر خطاهای خود را هم بشناسیم تا بتوانیم آن ها را رفع کنیم.
آقای پهلوی نوشته ای از شما در اینترنت پخش شده است که گویا متعلق به قسمتی از کتاب "زمان انتخاب" است. در این کتاب نوشته اید که 

نقض حقوق بشری که در زندان اتفاق افتاد را کسی‌ انکار نمیکند و برایم نه تنها خلاف قانون بلکه کاری غیرِ انسانی‌ است.قادر به توجیه و پذیرش آن نیستم .این موضوع برایم بسیار دردناک است چرا که نهایتاً پدرم مسئولِ آن شناخته میشود. پدرم نمیتوانست از همه جزییات با خبر باشد ،امّا اگر او می‌دانست ،چرا اقدامی نکرد؟ او برخی‌ کار‌های افراطی را محکوم کرد اما این کافی‌ نبود...


نخست این که روشن و واضح است که پدر شما یک ناقض حقوق بشر و یک مستبد بود، وگرنه دلیلی نداشت که در آخرین نطق تاریخی خود که در ۱۴ آبان سال ۱۳۵۷ ایراد شده بود، به استبدادی بودن حکومت اعتراف کند و سوگند خورد که از این به بعد تمام کارها بر اساس قانون اساسی و رای مردم پیش خواهد رفت! این نطق بعدها به نطق "صدای انقلاب ملت ایران را شنیدم" معروف شد. آقای پهلوی لطفا شرم در مورد صریح گویی را کنار بگذارید و واقعیات را صریحا آنگونه که هست بیان کنید. ملت ایران به افراد صادق که واقعبین باشد نیاز مبرم دارد. ما دیگر چیزی برای از دست دادن نداریم و کشور ما عملا سالهاست که به سوی پرتگاه رفته است. ما بیش از هر زمان دیگری به تحلیل درست گذشته و همینطور اتحاد نیاز داریم و این تنها زمانی میسر است که با واقعبینی از ایجاد تعصب و برقراری دور باطل جلوگیری شود. شما پدرتان زمانی شاه مملکت بوده است اما سلسله پهلوی دیگر ۳۳ سال است که وجود ندارد. البته می دانم که برای شما همانطور که بارها هم گفته اید برقراری حکومت مردمسالار سکولار مبتنی بر حقوق بشر در اولویت است، اما آیا نباید به یک تحلیل درست و جامع بدون تعصب در مورد تاریخ گذشته برسیم؟ ما حتی باید از توانایی نقد گذشته خود نیز برخوردار باشیم، چه برسد به این که این موضوع در مورد یکی از اطرافیانمان وجود داشته باشد. آیا نقد درست سلسله منقرض شده پهلوی نمی تواند از تاریخ چراغی بسازد که نورش آینده را روشن گرداند؟ سلسله ای که بنا بر اعتراف خود شما بدون اشکال نبوده است. پدر شما نه تنها کارهای افراطی را (همانگونه که اشاره کردید) آن چنان که باید و شاید محکوم نکرد، که خود متهم اصلی بود و در تمامی این "افراطی کاری ها" دست مستقیم داشت، بنابراین نمی توانسته که جلوی این "افراطی کاری ها" را بگیرد چون در نهایت به محکوم شدن خودش می انجامید!
آقای پهلوی چطور پدرتان ممکن نبود از همه جزئیات با خبر باشد اتفاقا او از تمامی کارهای ساواک و پشت پرده خبر داشت. ما باید یاد بگیریم اگر در گذشته ما یا کسی از ما اشتباهی انجام داده با صراحت بیان بخواهیم و غرور خود را بشکنیم هرچند که این کار برای ما گران بیفتد و دردناک باشد چون پای آزادی در میان است. این نه تنها دیدگاه من است که دیدگاه بسیاری از هموطنان است. پدر شما حق نداشت در کارهای اجرایی مملکت دخالت کند. در این باره آخرین شاه قاجار را مثال می زنم. قصد من به هیچ وجه دفاع از حکومت قاجار نیست اما احمد شاه قاجار برای مثال کسی بود که به قانون اساسی مشروطه احترام می گذاشت و در پاسخ اطرافیان که می گفتند رضامیرپنج را از وزارت جنگ خلع کنید می گفت که من پایبند قانون اساسی هستم و حق دخالت در اداره کشور را ندارم و این وظیفه دولت است, من هیچ کاره هستم. متاسفانه پدر شما با دخالت در اداره کشور و میدان دادن گسترده به آخوندها باعث شد تا مردم فریب آخوند و قداست پوشالی او را بخورند. مردم به خاطر ندانم کاری های پدر شما در دام شریعتی ها و عقاید مارکسیستی-اسلامی گرفتار شدند و میراث مشروطه را از بین بردند, و بدون شک پدر شما در این ماجرا مقصر است. پدر شما همانند خامنه ای فرمانده کل قوا بود و جای نخست وزیر و هیئت دولت کار می کرد و تصمیم می گرفت. خاطرات علم و فردوست و ده ها خاطرات و اسناد گوناگون دیگر دروغ نمی گویند. در کودتای ۲۸ مرداد شاه و دوستان آمریکایی و انگلیسی او نیز هیچ تردیدی نیست. آزادیخواهی مانند داریوش فروهر را که اتفاقا چند روز پیش سالگرد قتل وی و همسرش پروانه بود را دیگر همه می شناسیم. چرا او باید سال ها عمر خود را در زندان پدر شما سپری کند تنها به جرم این که با اعمال حکومت شاه موافق نبوده است! ما البته شما را متهم نمی دانیم و اشتباهات پدر را به پای شما نمی ریزیم، اما هر چه که باشد شما متعلق به همان خانواده هستید و باید در مورد گذشته خانواده خود شفافسازی کنید و مطمئن باشید که شفافسازی نتایج مثبتی را به بار خواهد آورد.
بسیار شگفت انگیز است که کشورهای کره شمالی و کوبا و همینطور ایران را که عملا دارای حاکمان مادام العمر هستند، به عنوان کشورهای جمهوری معرفی کرده و سپس آن را با حکومت مشروطه اروپایی مقایسه می کنید و سپس نتیجه می گیرد که پادشاهی قالب کارآمدتری نسبت به جمهوری است! البته همانگونه که قبلا هم گفته ام، در صورت دگرگونی های اجتماعی-سیاسی در ایران و برقراری سلطنت مشروطه در ایران، پادشاه سمبلیک می تواند از میان هزاران واجد شرایط انتخاب شود اما باز به دلایل متعددی امکان استبدادی شدن آن هم بیشتر از دستگاه جمهوری است. باید بگویم که در فردای ایران نه ما و نه شما تصمیم گیرنده هستیم، بلکه مردم هستند که به صورت خرد جمعی تصمیم نهایی را خواهند گرفت، البته به امید آن که خرد جمعی مانند سال ۵۷ به اشتباه نیافتد.
آقای پهلوی من هم یک اعتراف شخصی دارم! اعتراف می کنم که برخی اوقات واقعا افسوس می خورم که چرا این انقلاب صورت گرفت و اصلا چرا میراث زیبای مشروطه باقی نماند. چرا کشور ما ناگزیر بود که به سمت حکومت ارتجاعی ضد ایرانی برود، چرا پادشاهی پارلمانی از بین رفت در صورتی که می بایست بماند و باعث شکوفایی ایران شود. افسوس و صد افسوس. اما باید نگاهمان به سمت آینده باشد...

سبز باشید

۱ نظر:

  1. دور از واقع نیست وقتی در کشوری آرادی نباشه روزنامه نباشه علم باشه بدبخت هویدا و نوکران خانزاد باشه معلوم هست که شاه در جریان امور نخواهد بود تازه مانند اکنون هم که اینترنت نبوده بدبختیشاه هم دیکتاتوری و بی خبری او بود و بس

    پاسخحذف

ما از انتقادات شما پشتیبانی می کنیم ولی نظرات حاوی عبارات رکیک و همچنین اسپم حذف خواهند شد. با سپاس از دیدگاه های شما