شاید بعضی ها بگویند که تو که آنور آب هستی پس چه فرقی می کند که از بیرون آمدن مردم سخن بگویی و اصطلاحا کنار گود بنشینی و بگویی لنگش کن. باید پاسخ داد که شرایط بد اجتماعی و سیاسی ایران ما را به کنار گود کشانده است و ما ناچارا نظاره گر هستیم ولی حمایت از آزادیخواهی مردم داخل ایران صد البته که منصفانه تر از بی تفاوتی به سرنوشت میهنمان است. چه فرقی می کند که در کجای دنیا باشیم مهم این است که سرنوشت تمامی ما به هم گره خورده است و تمامی ما خواسته های مشترک داریم و حق داریم در زادگاه خود به طور مسالمت آمیز زندگی کرده و از حقوق شهروندی برخوردار باشیم. در صورتی که استبداد به منتهی درجه خود رسیده و آمار فقر و بیکاری و تبعیض و جنایت روزافزون است، بر ماست که موقعیت خطیر پیش رو را از دست ندهیم و با همبستگی و مساعدت زمینه رفرم اجتماعی و سیاسی را رقم بزنیم، هر چند که ظاهرا این رفرم در قالب اندیشه جمعی پدیدار شده است اما به دلیل سرکوب شدید خواسته های مردم، به وقوع نپیوسته است. به باور من اشخاص خارج نشین نباید انتظار داشته باشند که مردم داخل کشور بتوانند یک روزه کار را پیش ببرند و حتی مطابق احساسات و خواسته های آن ها مبارزه کنند؛ و این بدانجا که برخی از ایرانیان خارج کشور شرایط داخل ایران را به طور کامل درک نمی کنند و با انتظارات بیجا در برخی موارد اپوزیسیون داخل کشور را به کم کاری و سستی و کوتاهی متهم می کنند، مثلا بعضی از خارج نشین ها پا پیش کشیدن مردم پس از یک مدت خاص را سستی تلقی می کنند در صورتی که شاید اگر خود جای مبارزان واقعی داخل کشور بودند زودتر از همه در پستوی خانه پنهان می شدند. آن هایی که بیرون میایند و با هر شیوه ای حتی با سکوت اعتراض خود را از وضعیت موجود ابراز می کنند کار شایانی برای نیل به آزادی انجام می دهند و بایستی آنان را ستود. آنهایی که در این شرایط بد سیاسی و اقتصادی و استبداد و سرکوب، جان خود را بر کف دستان خود می نهند و به خیابان ها می آیند آزادیخواهان واقعی هستند و خارج نشینان هیچ حقی ندارند که بر آن ها خرده بگیرند، وگرنه خود به خیابان های ایران بیایند و به شیوه خود اعتراض کنند. ۳۴ سال از انقلاب سال ۵۷ و بیش از ۱۰۵ سال از انقلاب مشروطه می گذرد و هنوز مردم بر سرنوشت خویش حاکم نیستند و مستبدان تمام عیار فرمان می رانند، و این در حالیست که ایران در بدترین شرایط بین المللی خود قرار دارد و تبعیض های آشکار و ستم عیان و دزدی های میلیاردی و تحریم های اقتصادی، جامعه را به زانو در آورده است و افسردگی مردم ایران را از نبود روزنه امیدی برای زندگی مثبت تحت لوای رژیم حاکم به همراه داشته است. حکومت چند چهره برای بقای حاکمیت خود به هر وسیله ای دست می یازد و در حالی که دختران و پسران را در خیابان ها آزار می دهد، در برنامه نمایشی ۲۲ بهمن دختران بزک کرده را به خیابان ها می فرستد تا پرچم استبداد ۳۴ ساله اسلامی را به اهتراز درآورند و به عناوین مختلف جنایت های بیشماری را در سرزمین ما انجام داده است. ۲۵ بهمن شاید یکی از فرصت های بزرگ مردم ایران باشد که اعتراض خود به وضعیت موجود را با هر شیوه ممکن ابراز دارند. مردم ایران بدانیم که همبستگی رمز پیروزی ماست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
ما از انتقادات شما پشتیبانی می کنیم ولی نظرات حاوی عبارات رکیک و همچنین اسپم حذف خواهند شد. با سپاس از دیدگاه های شما